در لابلای شیون این واژه های خیس
بهتی موقرانه ، نجیبانه و سلیس
فریادهای این.. وخروارها سکوت
افشای یک حقیقت محض است روبروت
این دفعه نوع حادثه ها فرق می کند
جان را کسی نثار دلی غرق می کند
صوت اذان،وضو نه تیمم که آب نیست
شط زلال بندگی حق سراب نیست
عمربن قرظه می دود از اشتیاق تو
سر را سپر نموده به حفظ سیاق تو
تیر ارچه زخم می زند و زخم کاری است
تکبیر عشق بر لب خشکیده جاری است
ابری شکفته با نفس یاس می شود
دشتی پر از حماسه و احساس می شود
سمیه رحمانی