سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، پاک است و پاکان را دوست دارد ؛پاکیزه است و پاکیزگان را دوست دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

انجمن شعر زنان شیراز

 

 

روح سحری، تازه دمیدن داری

مثل غزلی تازه، شنیدن داری

 

ای قصه ی روزهای من بودم و تو

آنقدر ندیدمت که دیدن داری

 

همراهان مهربان سلام!
تأخیر من را ببخشید که سر نزدن  به انجمن شعر، ساکت ماندن اینجا را هم سبب شد! انشاءالله به زودی با شعرهای انجمن به روز میشوم!
دعایم کنید




صنم ::: سه شنبه 87/4/18::: ساعت 1:50 صبح

 

 

باز کن درهای بسته باز کن

سبزه را بنواز گل را ناز کن

باز کن در را بهاران آمده

عطر خوب مهربانان آمده

شمعدانی ها چراغ سبزه زار

کوچه ها پر گشته از بانگ هزار

گیسوان پونه بر امواج آب

نرم و آرام و سبک مانندخواب

آسمان چون کوسنی پولک نشان

بر بلندای شبان بی نشان

زندگی چون جاری رود روان

با دل نا مهربانان مهربان

چهره گل غرق شبنم غرق ناز

سرو بر پای ایستاده در نماز

کوله بار انداخته هر سو بهار

در میان کوله بارش بوی یار

بوی گندمزار سبز آشتی

بوی آن گلها که روزی کاشتی

بوی عطر یاسها بوی گلاب

جام لاله ارغوانی از شراب

یاد عطر لحظه های دلنشین

شعله سوزان عشقی آتشین

یاد شب تا بامدادان انتظار

انتظار دیدن عید و بهار

یاد سفره سبزه برق سکه ها

یاد خنده شوروحال لحظه ها

لحظه هایم سبز از سبزینه هاست

بر لب خاموش من صدها صداست

خنده می خواهم که آبادم کند

از صدا طغیان فریادم کند

تابرویم مثل گل بر شاخه ها

تا کنم اندوه را از دل جدا

سایبان از سبزه بستر بر چمن

از پرند یاس خواهم پیرهن

جوشش هر چشمه در پندار من

شعله صد آرزو بر جان وتن

آه سر تا پا بهارم من بهار

غرق شوق انتظارم انتظار

در به روی عطر گل وا کرده ام

خویش را گویی که پیدا کرده ام

سردی شبها به پایان می رسد

باز هم عیدو بهاران می رسد

 

افسر نیک روی

 




صنم ::: یکشنبه 87/1/4::: ساعت 1:35 صبح

بال هایم کو؟

 

گهواره ای از اشک می ماند برای من

او می رود؟باور ندارم,نه!خدای من

او کوچک است و جنگ کردن را نمی داند

باید بماند تا ببارد پا به پای من

دستان پر چین و چروکم را بگیرد آه

تا تکیه گاهم باشد و فردا عصای من

با یک بغل پروانه من می آمدم...حالا

گهواره ای خالی است سهم کربلای من

من فرق آب وآتش و تب را نمی فهمم

بشکن خودت را آسمان در های های من

باران بزن امشب که من مرغی عزادارم

یک لحظه همسو باش,با حال و هوای من

هق هق امان قصه من را نخواهد داد

صدها ترک برداشته ,امشب صدای من

من قصه را می گویم اما آنکه مادر نیست

کمتر می آشوبد ز شرح ماجرای من

یک شاپرک از دامنم آهسته پر می زد

پشت سرش مانده است رد اشک های من

ای کاش من پر می گرفتم,بالهایم کو؟

دیگر کسی باقی نمانده در سرای من

او آب میخواهد ولی آنها نمِفهمند

...گم میشود در این هیاهو ادعای من

او می گذشت و بالهایش را تکان می داد

من ماندم و گهواره ای ...خالی...برای من

 

                             ندا هدایتی




صنم ::: پنج شنبه 86/10/27::: ساعت 12:11 عصر

اذان عشق

 

اذان بگو که شهیدان همه به صف شده اند

که تیرها همه آماده هدف شده اند

پیمبرانه به تکبیر باز کن لب را

که از صدای تو ذرات در شعف شده اند

برای چرخ زدن در حوالی خورشید

مدار های سراسیمه جان به کف شده اند

به یمن بارش احساس در مساحت ظهر

غبارها ز رخ دشت برطرف شده اند

وکربلا شده دریایی از حماسه و شور

و ریگهای بیابان همه صدف شده اند

نماز عشق فقط سجده ای پر از خون است

اذان بگو که شهیدان همه به صف شده اند

 

                               پروانه نجاتی




صنم ::: چهارشنبه 86/10/26::: ساعت 11:6 عصر

بیست ودومین شبهای شعر عاشورا

موضوع:شهدای نماز ظهر عاشورا

آدرس:شیراز-صندوق پستی1341-71345

ایمیل:poemashoora@yahoo.com




صنم ::: چهارشنبه 86/10/19::: ساعت 8:30 عصر

<      1   2   3   4   5      >
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 22


بازدید دیروز: 2


کل بازدید :61479
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
صنم
انجمن شعر زنان شیراز در سال 1374توسط سرکار خانم پروانه نجاتی تاسیس شده است.جلسات هفتگی این انجمن روزهای چهارشنبه 5-5/3تشکیل گردیده و اعضا به شعرخوانی ونقد اشعار میپردازند.
 
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<